چهار سوی علم

سیستم همکاری در فروش محصولات دانلودی و طرح مطالب علمی و تکنولوژی

چهار سوی علم

سیستم همکاری در فروش محصولات دانلودی و طرح مطالب علمی و تکنولوژی

زمان رایگان است اما بسیار قیمتی، نمیتوانید صاحبش باشید اما میتوانید از آن استفاده کنید و وقتی از دستش دادید دیگر هرگز نمیتوانید به دستش بیاورید. تارنمای چهارسوی علم دارای سیستمی است از همکاری در فروش محصولات دانلودی و طرح مطالب علمی و تکنولوژی.علوم پایه، فنی و مهندسی، علوم پزشکی، علوم انسانی، فناوری اطلاعات، آزمون ها و غیره ....

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

ساختن ایوان مدائن

يكشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۱۲ ب.ظ

 ایوان مدائن

شخصی روشن‌ضمیر که صدوبیست سال از عمرش می‌گذشت چنین تعریف کرد که :
خسرو افرادی را به روم و هند و چین فرستاد و کارگرانی از هر کشوری که نامی داشت، جمع کرد و صد مرد از میان آن‌ها برگزید که از اهواز و ایران و روم بودند و از بین این صد نفر سی نفر را برگزید و از بین سی نفر سه نفر را انتخاب نمود که دو رومی و یک پارسی بودند . از بین این سه نفر هم یک رومی که در هندسه سررشته داشت را برگزید. خسرو به او گفت : می‌خواهم جایی بسازی که تا دویست سال دیگر هم خراب نشود و برای فرزندانم بماند . رومی که فرغان نام داشت کار را آغاز کرد و دیوار ایوان را کشید و چون به خم ایوان رسید به شاه گفت که باید صبر کرد .   شاه که عجله داشت، پرسید چقدر زمان می‌خواهی و دستور داد تا سی هزار درم به او دادند . مهندس که می‌دانست اگر عجله کند سقف فرومی‌ریزد شبانه ناپدید شد . وقتی خسرو فهمید که فرغان ناپدیدشده است خیلی ناراحت شد . هرچه دنبالش گشتند پیدایش نکردند و سه سال گذشت تا اینکه فرغان برگشت . شاه گفت : این چه‌کار زشتی بود که کردی ؟ رومی گفت : اگر عجله می‌کردم دیوار فرومی‌ریخت . شاه دلیلش را پذیرفت و فرغان دوباره مشغول کار شد و بعد از هفت سال ایوان مدائن ساخته شد . در این زمان خسروپرویز به فر و بزرگی و حشمت زیادی رسیده بود و از هند و توران و چین و روم همه خراج‌گزار او بودند و گنج‌های فراوانی در خزانه داشت و بزرگان زیادی در دربارش بودند . بعد از مدتی خسرو بیدادگر شد و همه زیردستان از بیدادش در عذاب بودند . بدین‌سان عده‌ای از بزرگان از دربارش فراری شدند و ازجمله آن‌ها زادفرخ و گراز بودند . گراز نامه‌ای به قیصر نوشت و گفت اگر ایران را بخواهید فتح کنید من به شما کمک می‌کنم و قیصر هم آماده رزم شد و به ایران لشگر کشید .

شاه که باخبر شد با بزرگان مشورت کرد و سپس نامه‌ای به گراز نوشت که : از کارت خوشم آمد . خوب حیله‌ای زدی . صبر کن تا من هم با سپاهم برسم و از دو طرف کار قیصر را تمام کنیم و همه رومیان را به اسارت درآوریم .    سپس نامه را به پیکی داد و گفت : این نامه را جوری ببر که رومیان به تو شک کنند و تو را نزد قیصر ببرند و آنجا طوری رفتار کن که نمی‌خواهی این نامه باز شود تا قیصر تحریک شود و نامه را بخواند . پیک هم چنین کرد و قیصر نامه را خواند و فکر کرد که گراز به او کلک زده است پس قیصر و سپاهش به روم برگشتند . گراز از بازگشت قیصر متعجب شد و نامه داد که چرا برگشتی ؟ قیصر پاسخ داد : تو مرا فریب دادی و خواستی مرا به خسرو تسلیم کنی .    خسرو نامه‌ای به گراز نوشت که ای مرد پست و دیوسیرت اکنون سپاهی را که سرکشی کردند نزد ما بفرست . گراز سپاه را جمع کرد و به خره اردشیر برد .   زادفرخ از طرف خسرو نزد آن‌ها آمد و گفت : چرا قیصر را به این مرزوبوم دعوت کردی ؟ چه کسی این تصمیم را گرفت ؟ همه سپاه نگران بودند . یک نفر گفت : نترسید شاه از ما گناه آشکاری ندیده است . سپاه کمی جرات یافت .  زادفرخ گفت : گناهکار را معرفی کنید تا از گناهتان بگذریم وگرنه همه را دار می‌زنیم . سپاهیان ناامید بودند که زادفرخ گفت : نترسید بزرگ‌مردی در دربار شاه نمانده که کاری برایش بکند . شما گفتار مرا نشنیده بگیرید و دشنام دهید . سپاهیان چنین کردند و زادفرخ نزد خسرو رفت و گفت: لشگر یکدست شده است و مخالفت می‌کند . شاه فهمید که زادفرخ دورویی می‌کند . زادفرخ هم فهمید که شاه به دوروییش پی برده است . پیری که نزدش بود گفت : شاه همه گناه را از تو می‌داند . اکنون زمان آن است که فرزند او را بر تخت نشانیم و خسرو را کنار بزنیم . زادفرخ نزد سپاه تخوار رفت و از بیدادگری شاه سخن گفت و از نقشه‌اش برای برکناری خسرو و جانشینی شیروی حرف زد . بنابراین سپاه تخوار با آن‌ها همدست شدند و به سپاه شاه حمله کردند و شیروی را از زندان درآوردند . شیروی گفت : شاه کجاست ؟ چطور مرا آزاد می‌کنید ؟ تخوار گفت : اگر تو با ما همراه نشوی برادر کوچکت را شاه می‌کنیم . شیروی بغض خود را فروخورد و چیزی نگفت.

✨نویسنده: فریناز جلالی✨

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی